نیلی



داشتم خواب می دیدم، تقریبا هیچی یادم نیست. فقط یادمه قبل از اینکه بیدار بشم اینو گفت:"ما دو تا ذهنیت متفاوتیم، ترکیبمون میشه یه آهنگ محلی"

 

 

+ خواب های من اینطوری نیست. عموما خیلی پرت از این حرفاست. یه عالمه آدم بی جنسیت داره که چهره هاشون معلوم نیست. چهره ی منم معلوم نیست. میخوام بگم تو خواب های من، زیبایی ظاهری نیست، چه بسا غیر خواب هم به نظرم همه یه جورایی زیبایی دارن. یعنی تقریبا خیلی غیر ممکنه کسی رو ببینم و فکر کنم چیزی برای زیبا بودن نداره. حتی اگه این چیزها اختلال محسوب میشه [که مطمئنم نمیشه] به نظرم چیز به جاییه و من درجا پذیرفتم که اینطوری باشم. اما اینکه میگم چهره ها پیدا نیست، ربطی به سورئال بودنشون نداره. من می بینم که آدم ها با چشم هاشون میخندن یا گریه میکنن یا فقط نگاه میکنن، اما اون چشم، به حالت فیزیکی موجودیت نداره. نه. بازم نتونستم بار سورئالیش رو کم کنم. میخوام بگم همه چیز کاملا طبیعی حس میشه. همه چیز وابسته به حس ها تعریف میشه و خب همین. به نظرم با اختلاف زیاد معرکه ترین تعبیری بود که این مدت شنیدم. ترکیبمون میشه یه آهنگ محلی. قشنگ نیست؟


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

برق 20 resspermonon وبلاگ مطالب اینترنتی ویــــــــــــــــــــــــــرگول:) وبلاگ گروه آموزشی آزمایشگاه علوم تجربی متوسطه دوم استان کرمانشاه كتابخانه امام علي (ع) servatvapool فرتــ نکنــــــــــــ 09185953891